۱-این روزا ب در و دیوار ک هیچی ب زمین و اسمون میزنم تا ب اون چیزی ک میخوام برسم.عجیب انرژیم خیلی بالاست و برخلاف همیشه ک خسته و داغون بودم مدتی میشه ک خوبم...خیلی خوب...البته اگه بذارن...
۲-هرچی بیشتر میرم جلو ادما رو خیلی بهتر میشناسم...ههههه...خندم واسه چیه؟ اخه تا دودقیقه پیش عاشق و دل خسته بود گفتم اینقد پول لازم دارم...گفت اونجا هوا بارونیه..؟
اینجا هوا مه گرفته
---------------------
از هرجا برم از اینجا نمیرم هیچوقت...
نوشته هاش هر کدوم ی گوشه از قلبم رو اتیش میزنه
وقتی ب یکی گفتم با * فلانی خیلی مچ شدم ...میدونی چرا؟
پرسید چرا؟گفتم چون درد مشترک داریم
گفت نباید اینطوری باشه و فلان .....
اما اینروزا نه ک فکر کنی روزای خاصیه نه!!!!
اتفاقا از معمولیم پیش پا افتاده تر
اما همین روزا
کارم شده
با کسایی ک باهام درد مشترک دارند
سر و کله نه
دل و جیگره سوخته بزنم
*ی فلانی دیگه
----------------------------------------------
خُب این که غرور ِ آدم بشکند یک مسئله است ... ،
این که غرور ِ آدم پیش ِ چه کسی بشکند مسئله ی ِ دیگری است ... ،
از همه مسئله تر امّا ...
شکستن ِ غرورَت پیش ِ خود َت است ...
" setaresoha.persianblog "
هی پشت سر هم داره اس میده -دوست- از یکی میگه
حالم بد میشه حوصله این تعریفارو ندارم
بدم میاد وقتی میگه مطمئنی؟
و دلم رو میلرزونه
میترسم
بدم میاد باهاش وباهاشون حرف بزنم
از این ادما خسته شدم
ک منو سنگ صبور درداشون بکنند
من نه میخوام نه میتونم
من میخوام بخندم بلند و بلندتر...
هیسسس
فقط صدای خنده بیاد
هیس
نگید از غریبه های دوست نداشتنی
هیس
دنیام مقدسه
حرف نزنید
پا نذارید تو دنیای من
-------------------------------
توی لیست بالا پایین میشم ب چندتا اسم ک میرسم شوک میشم
چندتا فکر میاد تو سرم
رد میشم
از این لیست
یک لیست از دوست داشتنی هام فقط و فقط
:)
------------------------------
وای میخندی و این دله منه ک ضعف میره
پاشو عزیزم نشین اونطوری دلم گرفت
گریه نکن اینقد
دماغتو بگیر خونش ریخت رو لباست
پاشو عزیزم
تا صبح هم ک بشینی من ادم بشو نیستم
منه...لیاقت اینارو ندارم
بیا پایین عزیزم
بالا پشت بوم چرا رفتی
بیا فدات شم اگه بیفتی چ خاکی بریزم سرم
بیا پایین
اینقد گریه نکن خون دماغت بند بیاد
داری اب میشی جلو چشام
-------------------------------------------
خداااااااااااااااااا بسمه...
بند ساعت ر میارم کنار دست میکشم رو نبضم نوک انگشتم پالا پایین میشه
فکر میکنم اگه بریده بشه چی میشه؟
احتمالا فردا ظهر وقتی ملحفه ی تختم با عمق زیاد قرمز شده
یکی میاد منو پیدا میکنه
بعد از یکی دو ماه عجب کیفی بکنن من نیستم
به همه ی خطهایی ک بهم وصله فکرمیکنم
میبینم راحت میشن
راحتی...
نه نمیزارم باشن
پس هستم تا ثابت کنم هستم و نمیذارم راحت باشید
من خوبم فقط گاهی ی جایی نوارم گیر میکنه میبینم چندساعت گذشته
نبض ثانیه هام درست نمیزنه
مثل نبض این رگ سبز زیر این پوست
--------------------------------------------------
دیوار عجب رفیق بامعرفتیه
عمق چشمهایت قصه هزار و یک شب یلداست تمام نمیشود هر چه میخوانم
واقعا عالی بود
زیباترین و دلنشین ترین احساسی بود ک شنیدم
خیلی دوست دارم
---------------------------------
خیلی خوبم خیلیــــــــــ
پلی ال رو میزنم برای کل البوم
میره اهنگ سوم
شروع میکنه ب خوندن
ذهنم از روی نوشته ها پرت میشه سمت اهنگ
ی لبخند گنده میشینه رو لبام
کجا؟کجا؟کجا و کی قبلا این اهنگ رو شنیدم؟
ذهنم پرت میشه ی طرف دیگه
تلخه
زیر زبونم حس میشه
بغض میکنم اهنگ تموم میشه
------------------------------------
البوم منو بارون-بابک جهانبخش
برمیگردم عقب
چقدر ب اشتباه کارهایی رو کردم ک باعث ارامش من میشن و
حالا شدن مایه عذاب
فکر نمیکردم ب این راحتی بعضی چیزا رو فراموش کنم
دلیلش رو نمیدونم
و حتی نمیدونم خوبه یا بد ولی
الان راضی ام
شاید گاهی فکرکنم نعمتی بودند برام ک ب دلیل کارهای خودم گرفته شدند
ولی دوست ندارم ب این بعد قضیه فکر کنم
ب دلیل اخلاقیات بود ک بعضی کارها رو کردم و ی سری ادم ها رو کنار گذاشتم
چون اخلاق و رفتار ادما خیلی برام مهم تر از ظاهرشون هست
و این رو بار ها در خوردم دیدم و نمیخوام ب خودم دروغ بگم
اما یک سری ادمها با چهره های شاید غیرطبیعی
و درکنارش رفتارهای خاصی ک مورد تایید من هست
تونستند جزو لیست من باشند
و اما الان از لحاظ اون رفتار های خاص و شرتایط و ... کاملا خوشحالم و راضی هستم
و با دلم ادامه میدم ب راه
اما بعضی ها هستند دور و برم ک توقعم خیلی بالاست ازشون
خیلییییی
و قاعدتا اونا هم باید طور دیگه رفتار کنند
نمیدونم چیکار بکنم چی بگم تا وضعیت درست بشه.
این روزها ک قراره تا یک سال دیگه تقریبا خونه باشم
نگرانی هام بالا رفتم
زود عصبانی میشم
حوصله سرو صدا و بحث رو ندارم
دلم ی جو اروم و صمیمی میخواد
نه همش غرغر و بحث
از بچه و سر و صداش متنفر شدم
و این ب قدریه ک رفتارام ب شدت عصبی میشه و خودم رو اذیت میکنم
خدایا من دلم ی خونواده اروم میخواد
خدایا صبر و ارامش ازت میخوام تو این مدت یکساله
میخوام دستمو بگیری تنهام نذاری
------------------------------------------------------
بدجور احساس بی کسی میکنم این روزها و شبها
موزیک رو پلی میکنم
و یادم میاد ک چطور با بغض خودم رو اماده کردم و راه افتادم
تو اتوبوس از پنجره ب بیرون نگاه کردم و
ب نگاه دوتا ادم روب رویی ک پچ پچ میکردند زیر لب توجه نمی کردم
گریه نداشت دلم...بیش از حد تحقیر شده بود
فقط میرفتم و از خوم همش میپرسیدم چرا؟
چرا دارم میرم؟یک سال پیش همین راهو رفتم
چی شد؟ هیچی نشد...هیچی
اینکه چرا هیچکس اندازه ی پیمانه ام نیست
چرا گیر کردم رو ی نقطه و درجا میزنم
اه...بسه بسه این همه رکود
بسه میخوام ی نفس عمیق بکشم
میخوام بخندم
بسه مردگی
دلم زندگی ...یک زندگی عادی ...خیلی عادی میخواد
نه چیز گنده ای نیس
پس چی شده
چرا ندارمش ؟
اخرین ایستگاه.
پیاده میرم ۸جهنم و به ادما نگاه میکنم
همه چیز عادیه اما من نه
نه
گیجم خدا
میشه از این حالت کوفتی منو دربیاری؟
غلط کردم...
چشمم میخوره بهش
این کیه؟فکر فکر فکر
اهان یکی هست بیخیال
حرف میزنم
من کی ام اون کیه چرا باهاش حرف میزنم
حرف میزنه...
چی داره میگه
چرا اینقد دستاش میلرزه چرا دنبال واژه میگرده؟
چشه این؟
فقط نگاش میکنم...ایرادی ازش نمیگیرم
ب حالش قبطه میخورم
کاش منم جایی دستم زبانم دلم میلرزید
دست و پام رو گم میکردم و مثل بت زل نمیزدم چشماش
میرم سوار اتوبوس
میرسم سر کوچه
راهم رو کج میکنم میرم سمت فروشگاه
ی بغل خوراکی برمیدارم
فکر میکنم بار اولم هست این کارو کردم
چراش رو نمیدونم
میام خونه یکم بهشون نگاه میکنم
ب زور میخورم
اینا یدونش من رو خوشحال میکرد
حالا ک همش اینجاست چرا مزه ی زهر مار میده لای دندونام
ب زور ازشرشون میخوام خلاص شم
خدا معجزه
ی کاری کن پس
پشت سرهم صفحه ی گوشی روشن میشه
ی چیزایی مینویسم
نمیدونم چیه و چرا مینویسم
میگذره
فردا شبش نشستم تو حال اما نیستم اونجا کجام؟خلاء...
مامان غر میزنه از درداش میگه
میگه جای اون نیستم
تو دلم میگم کاش بدنم درد میکرد کاش فلج بودم
اما روحم فلج نبود
میگم توهم جای من نیستی دردام رو بدونی
میگه تو چ دردی داری
همش صبح تا شب خوابیدی
میگم جز این چیکار کنم
میخوابم دردام یادم بره
اشکام راه میوفته
تودلم میگم
اگه دست و پات رو شکسته باشند
میتونی راه بری؟یا میوفتی گوشه تخت؟
من اما دست و پای روحم شکسته
فلج شده
کجا و کی اینطور شدم؟
-------------------------------------------------------
اگه چشمت ب این حرفا افتاد اسمت رو بگو